هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین درباره عشقی نافرجام و درد فراق است. شاعر از جدایی معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که هرچند او از دیدگان رفته، اما از دل بیرون نمی‌رود. همچنین، شاعر از ناتوانی در فراموشی معشوق و رنج ناشی از این عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است مناسب حال آنها نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۶

آن مه که صورتش ز مقابل نمی‌رود
از دیده گرچه می‌رود از دل نمی‌رود

زور کمند جذبه من بین که ناقه‌اش
بسیار دست و پا زد و محمل نمی‌رود

حاضر کنید توسن او کز سرشک من
ره پر گلست و ناقه درین گل نمی‌رود

طور من آن یگانه نمی‌آورد به یاد
تا با رفیق تو دو سه منزل نمی‌رود

مجنون صفت رمیده ز شهرم دل آنچنان
کش می‌کشند اگر به سلاسل نمی‌رود

تیغ اجل سزاست تن کاهل مرا
کاندر قفای آن بت قاتل نمی‌رود

در بحر عشق محتشم از جان طمع ببر
کاین زورق شکسته به ساحل نمی‌رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.