هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عشق ناکام و دل‌بستگی است. شاعر از عشق بی‌پاسخ، دل‌تنگی، و ناامیدی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌هایی مانند لیلی و مجنون، فرهاد و شیرین، و بلبل و گل، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند آزادی، اسارت، و نصیحت‌های بی‌ثمر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۱

ازین لیلی وشانم خاطر ناشاد نگشاید
به جز شیرین کسی بند از دل فرهاد نگشاید

چمن از دل گشایانست اما بر دل بلبل
که دارد قید گل از سنبل و شمشاد نگشاید

رگ باریک جانم خود به مژگان سیه بگشا
که بیمار تو را این مشکل از فصاد نگشاید

نخواهی داد اگر داد کسی رخ بر کسی منما
که دیگر دادخواهان را رگ فریاد نگشاید

تو ای دل چون به بسمل لایقی بگذر ز آزادی
که بند از گردن صیدی چنین صیاد نگشاید

به زور دست و پائی بندهٔ خود را دگر بگشا
که روزی راه طعن بندهٔ آزاد نگشاید

ز آه من گشادی بر در آن دل نشد پیدا
دلی کز سنگ بادش لاجرم از باد نگشاید

گشاد درد زین کاخ از درون جستم ندا آمد
که از بیرون در این خانه گر بگشاد نگشاید

بگو ای محتشم با ناصح خود بین که بی حاصل
زبان طعنه بر مجنون مادرزاد نگشاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.