هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر درد فراق و عشق بی‌پاسخ است. شاعر از جدایی و دوری معشوق شکایت دارد و اعلام می‌کند که با وجود تمام رنج‌ها، هرگز از عشق او دست نخواهد کشید. او وفاداری خود را حتی در روزهای سخت هجران ابراز می‌کند و از سرنوشت محتوم خود که با غم و اندوه عجین شده، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی پیچیده و احساسات عمیق غم و اندوه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی کلاسیک، فهم متن را برای سنین پایینتر چالش‌برانگیز می‌کند.

غزل شمارهٔ ۲۷۸

با وجود آن که پیوند آن پری از من برید
گر ز مهرش سر کشم باید سرم از تن برید

من نخواهم داشت دست از حلقهٔ فتراک او
گر سرم خواهد به جور آن ترک صید افکن برید

من به مهرش جان ندادم خاصه در ایام هجر
گر برم نام وفا باید زبان من برید

خلعت عشاق را می‌داد خیاط ازل
بر تن من خلعت از خاکستر گلخن برید

در رهش افروخت اقبال از گیاه تر چراغ
در شب تار آن که راه وادی ایمن برید

کی بریدی متصل از دوستدار خویش دست
گر توانستی زبان طعنهٔ دشمن برید

محتشم را از غم خود دید گریان پیش او
گفت می‌باید ازین رسوای تر دامن برید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.