هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و فراق یار مینالد. او از غمهای عاشقانه، رنجهای دل، و بیوفایی معشوق سخن میگوید. با وجود تمام رنجها، هنوز امید به دیدار دارد و در انتظار معشوق است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و انتظار ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۳۱۵
مردم و بر دل من باز غم یار هنوز
جان سبک رفت و من از عشق گران بار هنوز
حال من زار و به بالین رقیب آمد یار
من به این زاری و او بر سر آزار هنوز
عشوهات سوخته جان من و جانسوز همان
غمزهات ساخته کار من و در کار هنوز
دل که دارد سر ز لف تو چو غافل مرغیست
که بدام آمده و نیست خبر دار هنوز
سرنهادند حریفان همه در راه صلاح
سر من خاک ره خانه خمار هنوز
چشم امید شد از فرقت دلدار سفید
محتشم منتظر دولت دیدار هنوز
جان سبک رفت و من از عشق گران بار هنوز
حال من زار و به بالین رقیب آمد یار
من به این زاری و او بر سر آزار هنوز
عشوهات سوخته جان من و جانسوز همان
غمزهات ساخته کار من و در کار هنوز
دل که دارد سر ز لف تو چو غافل مرغیست
که بدام آمده و نیست خبر دار هنوز
سرنهادند حریفان همه در راه صلاح
سر من خاک ره خانه خمار هنوز
چشم امید شد از فرقت دلدار سفید
محتشم منتظر دولت دیدار هنوز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.