هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیر نگاه و رفتار او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از نگاه‌های معشوق، جنبش ابروهایش و سکوت معنادارش سخن می‌گوید که هر کدام حاوی هزاران نکته ناگفته است. او همچنین از دل‌باختگی و ساده‌دلی خود در برابر معشوق می‌گوید و از تغافل معشوق به عنوان لطفی پنهان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۷

هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
نگاه گوشهٔ چشم از متاع‌های گرانش

خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان
که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش

هزار نکته بیان می‌کند به جنبش ابرو
هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش

حواله دل محروم من نمی‌شود الا
به سهو تیر نگاهی که می‌جهد ز کمانش

دلم که صبر و خرد برده‌اند بی‌خبر از وی
به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش

به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی
تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش

کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا
نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.