هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از دوری معشوق، رقیبان، اتهامات ناروا، و تلاش‌های بی‌ثمرش برای جلب توجه یار می‌نالد. همچنین، به تأثیر نگاه معشوق و جدل‌های بی‌پایان اشاره می‌کند و در پایان، از ناامیدی و بی‌هنری خود در خدمت به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و پیچیدگی‌های روابط انسانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۰

تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع

به مهی درگذری یک نظر افکندم دوش
شد میان من و یاران همه صحبت واقع

متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت
کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع

کار موقوف نگاهیست میان من و او
گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع

می‌رسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب
شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع

ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور
میتوان از تو کشید ای همه منت واقع

محتشم بردرش از خدمت خود هرزه ملاف
آید از بی‌هنری چون تو چه خدمت واقع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.