هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و نارضایتی از کم‌توجهی معشوق سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که زمانی به یک کلام از معشوق قانع بود، اما اکنون حتی با محبت‌های پنهانی نیز راضی نمی‌شود. او از بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد و با وجود زخم‌های عاطفی، می‌داند که معشوق به این دردها توجهی نخواهد کرد. در نهایت، شاعر اظهار می‌کند که حاضر است برای توجه اندک معشوق، حتی به کوچکترین نشانه‌ای از محبت، جان خود را فدا کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاطفی عمیق و نگاه فلسفی به عشق و رنج‌های ناشی از آن است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۱

آن که بود از تو به یک حرف زبانی قانع
این زمان نیست به صد لطف نهانی قانع

غیر کز مرده لان بود به یک پرسش تو
نیست اکنون به حیات دو جهانی قانع

ابر لطف تو به سیلاب جهانی مشغول
لب من تشنه بیک قطره چکانی قانع

گر به شیرین سخنی خوش نکنی کام رقیب
می‌شوم از تو به این تلخ زبانی قانع

نیم زخمی به جگر دارم و دانم که به آن
نشود یار به این سخت کمانی قانع

پیش آن شاه جهان‌گیر بمیرم صد بار
که گدائیست به یک کلبه ستانی قانع

غیر را ساخت به یک آیت رحمت زنده
محتشم مرد به یک فاتحه خوانی قانع
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.