هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف عشق و علاقه‌اش به معشوق می‌پردازد. او از نگاه‌های عاشقانه، تغافل معشوق، و رقابت با دیگران سخن می‌گوید. همچنین، از اسارت در زلف معشوق و شوق دیدار او یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۹۳

بس که چشم امشب به چشم عشوه‌سازش داشتم
از نگه کردن بسوی غیر بازش داشتم

غیر جز تیر تغافل از کمان او نخورد
بس که پاس غمزهٔ مردم نوازش داشتم

تا به قصد نیم نازی ننگرد سوی رقیب
گوشه چشمی به چشم نیم نازش داشتم

گشت راز من عیان بس کز اشارات نهان
با رقیبان در مقام احترازش داشتم

داشت او مستغنیم از ناز دیگر مهوشان
از نیاز غیر من هم بی‌نیازش داشتم

زور عشقم بین که تازان می‌گذشت آن شهسوار
از کششهای کمند شوق بازش داشتم

با خیالش محتشم در دست بازی بود و من
دست در زنجیر از زلف درازش داشتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.