هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و فراق معشوق می‌گوید و درد و رنج ناشی از این جدایی را با تصاویر زیبا و احساسی بیان می‌کند. او از اشک‌های خونین، حسرت وصل، و ناامیدی از عهد شکسته می‌گوید و در نهایت با پذیرش این درد، راهی دیگر می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'گریه رخت به غرقاب خون' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۷

ز خاک کوی تو گریان سفر گزیدم و رفتم
ز گریه رخت به غرقاب خون کشیدم ورفتم

قدم به زمین ریخت از دو شیشهٔ دیده
گلاب آن گل حسرت که از تو چیدم و رفتم

ز نخل تفرقه خیزت که داد بر به رقیبان
علاقه دل و پیوند جان بردم و رفتم

چو غیر چید گل وصلت از مساهله من
چو خار در جگر خویشتن خلیدم و رفتم

درون پرده صبرم ز حد چو رفت تحمل
ز پاس دامن آن پرده بر دریدم و رفتم

رخ امید به عهدت ز عاقبت نگریها
سیه در آینهٔ بخت خویش دیدم و رفتم

به پند دیدهٔ صحبت پسند کار نکردم
نصیحت دل عزلت گزین شنیدم و رفتم

مرا لقب کن ازین پس سگ رمیده ز آهو
کز آهوئی چو تو با صد هوس رمیدم و رفتم

شکیب را چو نیامد ز پس نوید امیدی
به شرح محتشم پیش بین رسیدم و رفتم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.