هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام خود می‌گوید. او از دیدن معشوق در کنار دیگران رنج می‌برد و از تناقض بین میل به دیدار و دوری از معشوق در عذاب است. شاعر خود را بیمار و تشنهٔ وصال معشوق می‌داند، اما از سوی دیگر از غیرت و غرور خود نیز سخن می‌گوید. در نهایت، او از محرومیت و رنج عشق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی پیچیده مانند عشق نافرجام، غیرت و رنج روحی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۶

اگر می‌بینمت با غیر غیرت می‌کشد زارم
وگر چشم از تو می‌بندم به مردن می‌رسد کارم

تو خود آن نیستی کز بهر همچون من سیه بختی
نمائی ترک اغیار وز یک رنگی شوی یارم

مرا هم نیست آن بی‌غیرتی شاید تو هم دانی
که چون بینم تو را با دیگران نادیده انگارم

نه آسان دیدن رویت نه ممکن دوری از کویت
ندانم چون کنم در وادی حیرت گرفتارم

به هر حال آن چنان بهتر که از درد فراق تو
به مردن گر شوم نزدیک خود را دورتر دارم

توئی آب حیات و من خراب افتاده بیماری
که با لب تشنگی هست احتراز از آب ناچارم

مکن بهر علاجم شربت وصل خود آماده
که من بر بستر هجران ز سعی خویش بیمارم

به قهر خاص اگر خونریزیم خوش‌تر که هر ساعت
به لطف عام‌سازی سرخ‌رو در سلک اغیارم

از آن مه محتشم غیرت مرا محروم کرد آخر
چو سازم آه از طبع غیور خود گرفتارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.