هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جدایی و درد عشق شکایت دارد و آرزو می‌کند که بتواند تحفه‌ای از دل و جان خود را به معشوق تقدیم کند. همچنین، از خواری و رنجی که از زبان خود می‌کشد، گله می‌کند و در نهایت امیدوار است که بتواند این اشعار را به یار نکته‌دان خود تقدیم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و درک ادبی دارند که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۴۲۷

کو اجل تا من نقاب تن ز جان خود کشم
بی‌حجاب این تحفه پیش دلستان خود کشم

بار دیگر خاک‌پایش گر به دست افتد مرا
توتیا سازم به چشم خون‌فشان خود کشم

می‌دهم خط غلامی نو خطان شهر را
تا به تقریب این سخن از دلستان خود کشم

راز خود گفتم چو بلبل خوار کرد آن گل مرا
آه تا کی خواری از دست زبان خود کشم

از اجل خواهم امانی محتشم کاین نظم را
تحفه سازم پیش یار نکته‌دان خود کشم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.