هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی و حالات روحی خود سخن می‌گوید. او از نغمه‌های باده‌نوشی و حالات نشئه‌آور عشق یاد می‌کند و از خامکاری و حیرت خود در برابر معشوق می‌گوید. همچنین، به وفاداری خود به معشوق اشاره کرده و از بدگمانی‌ها و رازداری‌های بین خود و معشوق سخن می‌راند. در پایان، از ساقی و باده‌گساری و حالات مستی خود می‌نویسد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیمی مانند شراب‌نوشی و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، برخی از مفاهیم عشقی و حالات روحی پیچیده ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۸

رسید نغمه ای از باده‌نوشی تو به گوشم
که چون خم می و چو ننای نی به جوش و خروشم

کجاست نرمی و کیفیتی و نشئه عشقی
که می‌نخورده از آنجا برون برند به دوشم

ز خامکاری تدبیر خود فتاده به خنده
خرد چو دید که آورد آتش تو بجوشم

قیاس حیرتم ای قبله مراد ازین کن
که با هزار زبان در مقابل تو خموشم

قسم به نرگس مردم فریب عشوه فروشت
که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم

تو بدگمان به من و من برین که راز تو بدخو
بهر لباس که بتوانم به قدر وسع بکوشم

رسیدصاف به درد و به جاست بانگ دهاده
به این گمان که درین بزم من هنوز بهوشم

عجب که ساقی این بزم محتشم به در آرد
به باده تا به ابد ازخمار مستی دوشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.