هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و رنج‌های ناشی از دوری از معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند شمع، بلبل، طوطی و مور، احساس غم، دلتنگی و بی‌قراری خود را به تصویر می‌کشد. او از عشق سخت و جفای روزگار شکایت دارد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که با وجود درد، او همچنان در آرزوی معشوقش است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، تم‌های غم و رنج نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۴۵۴

همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می‌رویم
رشک بر رخ تاب در دل داغ بر جان می‌رویم

همره ما جز خیال کاکل و زلف تو نیست
خود پریشانیم و با جمعی پریشان می‌رویم

ساختن با محنت عشق تو آسانست لیک
از جفای دهر و ناسازی دوران می‌رویم

همچو بلبل بینوا دور از گلستان می‌شویم
همچو طوطی تلخ کام از شکرستان می‌رویم

همچو مور از پایهٔ تخت سلیمان گشته دور
هم به یاد او سوی تخت سلیمان می‌رویم

یعنی از خاک حریم شاه سوی ملک فارس
ز اقتضای گردش گردون گردان می‌رویم

محتشم درمان درد ما وصال یار بود
وه که درد خویش را ناکرده درمان می‌رویم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.