هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات عمیق خود درباره عشق و بی‌وفایی می‌گوید. او از تنهایی و درد دل با ماه و ستارگان و نسیم صبحگاهی سخن می‌گوید، از ترس از دست دادن معشوق و پشیمانی از عشق می‌نالد، و در نهایت به زیبایی معشوق و رقابت با رقیبان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'بی‌وفایی' و 'دل محزون' نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۴۵۵

چو نتوانم به مردم قصه آن بی‌وفا گویم
شبان گه با مه و انجم سحر گه با صبا گویم

شبی کز دوریش گویم حکایت با دل محزون
به آخر چون شود نزدیک باز از ابتدا گویم

ز پیشت نگذرم تنها که ترسم چون مرا بینی
شوی درهم که ناگه با تو حرف آشنا گویم

به من لطفی که دی در راه کرد آخر پشیمان شد
که ناگه من روم از راه و پیش غیر وا گویم

نسیم زلف پرچین تو می‌ارزد به ملک چین
اگر زلف تو را مشک خطا گویم

به انگیز رقیبان محتشم را داد دشنامی
مرا تا هست جان در تن رقیبان را دعا گویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.