هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از ناامیدی و درد عشق سخن می‌گوید. او از بی‌اعتنایی معشوق، رازداری نکردن او، و احساس بی‌ارزشی خود در برابر معشوق شکایت دارد. شاعر همچنین از ترس معشوق از افشای رازها و رفتار دوگانه‌ی او با دیگران در مقایسه با خودش ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و روان‌شناختی مانند ناامیدی، خیانت، و پیچیدگی‌های روابط انسانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم به مفاهیم عاشقانه و احساسی وجود دارد که مناسب‌تر است برای سنین بالاتر باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۶

به زیر لب سخنگویان گذشت آن دلربا از من
گره گردیده حرفی در دل او گوئیا از من

زبانش خامش از شرم ولبش در جنبش از خوبی
نمی‌دانم چه در دل دارد آن کان حیا از من

جبین پرچین و دل پرکین سبک کام و گران تمکین
ز پیشم رفت تا در خاطرش باشد چها از من

مرا هم راز چون با غیر دید و لب گزید آن بت
ندانستم که پاس راز او می‌داشت یا از من

چنان بی‌اعتبارم پیش او کز بهر خونریزم
کشد تیغ جفا گر بشنود نام وفا از من

چو هم رازم به کس بیندشود دهشت بر او غالب
دلش از راز داران نیست ایمن غالبا از من

به دریا قوت را چون کرد پنهان این کمان ببردم
که می‌ترسد ز رازش حرفی افتد برملا از من

نهانی می‌نمایندم بهم خاصان او گویا
به آن بیگانه خو هم گفته حرف آشنا از من

دهد غماز را دشنام پیش محتشم یعنی
تو هم باید دگر حرفی نگوئی هیچ جا از من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.