هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از درد فراق، بی‌کسی و بی‌توجهی معشوق می‌نالد و آرزو می‌کند که حتی مرگش نیز توسط دیگران پیگیری نشود. شاعر از شدت غم و اندوهی که معشوق بر او تحمیل کرده، سخن می‌گوید و در نهایت به بی‌حاصلی گفتار خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین، اشاره به مرگ و خودکشی، و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا ناراحت‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۷

ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من
حل شده از تو به یک چشم زدن مشکل من

خون من ریزد اگر آن گل رعنا بر خاک
ندمد جز گل یک رنگی او از گل من

شادم از بی‌کسی خود که اگر کشته شوم
نکند کس طلب خون من از قاتل من

آن چنان تنگ دلم از غم آن تنگ دهان
که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من

سر من بر سر آن کو فکن از تن که فتد
گاه و بی‌گاه گذار تو به سر منزل من

داشت در کشتن من تیغ تو تعجیل ولی
زود آمد به سر این دولت مستعجل من

محتشم چون به سخن نیست مه من مایل
چه شود حاصل ازین گفتهٔ بی‌حاصل من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.