هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و ستایش معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، از کاکل معشوق، سایه‌ی همای حس، و روی زیبای او سخن می‌گوید. همچنین، احساس بی‌قراری و آرزوی وصال را بیان می‌کند و در پایان، خود را بنده‌ای کوچک در برابر عظمت معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۷

مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او
فغان اگر سر موئی شود کم از سر او

نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا
همای حس فکنده است سایه بر سر او

برابری به مه او روی نکرد مهی
که رو نساخت چو آیینه در برابر او

اگر نقاب گشاید گل سمنبر من
به گلستان چه نماید گل و سمن بر او

مرا ز دولت صد سالهٔ وصال آن به
که غیر یک نفس آواره باشد از در او

چو قتل بی‌گنهان خواهی ای فلک ز نهار
بریز خلق من اول ولی به خنجر او

چو محتشم شرف این بس که خلق دانندم
کمین بنده‌ای از بندگان کمتر او
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.