هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق با چشمان سیاه و جذابش سخن میگوید. او از لحظات نگاه معشوق، خشم و قهر او، و حتی امید به بخشش از سوی معشوق میسراید. شاعر از رنجهای عشق و غمهای ناشی از آن نیز یاد میکند و در نهایت، زیبایی و قدرت معشوق را ستایش مینماید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۵۱۱
آن منتظر گدازی چشم سیاه او
جانیست در تن نگه گاهگاه او
خوش کامرانیست در اثنای قهر و خشم
دیدن به دست میل عنان نگاه او
در عین بسملم در انکار اگر زند
من با سر بریده شوم خود گواه او
هست از سر بریده او یک رهم امید
جنبیدن لبی که شود عذرخواه او
آن رتبه کو که بیحرکت سازم از دعا
دست فرشتهای که نویسد گناه او
الماس ریزه ریخته در چشم غیرتم
هر برگ گل که ریخته در خوابگاه او
او گرد غم فشانده ز حرمان به روی من
من خاک کوچه رفته ز مژگان ز راه او
زلفش سپاه خسرو حسنست وین عجب
کاسباب قوت است شکست سپاه او
منشین ز سوز محتشم ایمن که بر فلک
داغیست هر ستارهای از دود آه او
جانیست در تن نگه گاهگاه او
خوش کامرانیست در اثنای قهر و خشم
دیدن به دست میل عنان نگاه او
در عین بسملم در انکار اگر زند
من با سر بریده شوم خود گواه او
هست از سر بریده او یک رهم امید
جنبیدن لبی که شود عذرخواه او
آن رتبه کو که بیحرکت سازم از دعا
دست فرشتهای که نویسد گناه او
الماس ریزه ریخته در چشم غیرتم
هر برگ گل که ریخته در خوابگاه او
او گرد غم فشانده ز حرمان به روی من
من خاک کوچه رفته ز مژگان ز راه او
زلفش سپاه خسرو حسنست وین عجب
کاسباب قوت است شکست سپاه او
منشین ز سوز محتشم ایمن که بر فلک
داغیست هر ستارهای از دود آه او
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.