هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و توصیفی، به ستایش معشوقی ترکی و زیبایی‌های ظاهری و رفتاری او می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند پسته دهان، زلف پریشان، و آهوی جان، عشق و شیفتگی خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به تأثیر عمیق معشوق بر روح و روان شاعر دارد و از دیوانگی عاقلان در برابر زیبایی معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و توصیفات شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل تصاویر و استعاره‌های به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۶۰

ترکی است یار من که نداند کس از گلش
او تندخو و بنده نه مرد تحملش

پسته دهان که در سخن و خنده می‌شود
ز آن پسته پر شکر طبق روی چون گلش

پایان زلف جعد پریشان سرش ندید
چندانک دور کرد دل اندر تسلسلش

بی او ز زندگانی چون سیر گشته‌ام
ز آن جان خطاب می‌کنم اندر ترسلش

چندین هزار ترک تتاری نغوله را
گیسو بریده بینی از آشوب کاکلش

آهوی جان بنده چراگاه خویش یافت
بر برگ گل چو مشک بیفشاند سنبلش

دیوانه‌ای شود که نیاید به هوش باز
هر عاقلی که دید به مستی شمایلش

هر صورتی که نقش کند در ضمیر من
اندیشه بر خطا بود اندر تخیلش

او زیور عروس جمال خود است و نیست
بهر مزید حسن به زیور تجملش

او شاه بیت نظم جهان است زینهار
جز مهر و مه ردیف مکن در تغزلش

آن کس که اسب در پی این شهسوار راند
رختش به آب رفت و خر افتاد بر پلش

جان برد و عشوه داد و همه ساله آن بود
با او تقرب من و با من تفضلش

با گلستان چهرهٔ او فارغ است سیف
از بوستان و حسن گل و بانگ بلبلش
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.