هوش مصنوعی: این غزل عاشقانه از سیف فرغانی، پیام‌های عاشقانه و دلتنگی‌های شاعر را به یارش می‌رساند. شاعر از صبا (باد) می‌خواهد که پیام‌هایش را به معشوق برساند، از رنج‌هایش بگوید و احساساتش را بیان کند. او از عشق، دوری و امید به وصال سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۹۵

ای صبا قصهٔ عشاق بر یار بگو
خبری از من دلداده به دلدار بگو

از رسانیدن پیغام رهی عار مدار
به گلستان چو درآیی سخن خار بگو

چون به حضرت رسی امسال، بدان راحت جان
آنچه از رنج رسیدست به من پار، بگو

ور به قانون ادب بر در او ره یابی
با شفا یک دو سخن از من بیمار بگو

خبر آدم سرگشته به رضوان برسان
قصهٔ بلبل شوریده به گلزار بگو

چون بدان خسرو شیرین ملاحت برسی
بیتکی چندش ازین مخزن اسرار بگو

غزلی کز من گوینده سماعت باشد
به اصولی که در آن طبع کند کار بگو

ور بپرسد که به رویم نگرانی دارد
شعف بنده بدان طلعت و دیدار بگو

خادمانی که در آن پردهٔ عزت باشند
در اگر بر تو ببندند ز دیوار بگو

ور بدانی که دوم بار نیابی فرصت
وقت اگر دست دهد جمله به یک بار بگو

کای ازو روی نهان کرده چو اصحاب الکهف!
او سگ تست مرانش ز در غار بگو

سیف فرغانی بی روی تو تا کی گوید
ای صبا قصهٔ عشاق بر یار بگو
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.