هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز درباره ناصرالدین شاه قاجار است که در آن به زیبایی، عدالت، قدرت، و بخشندگی او اشاره شده است. شاعر از او به عنوان سایه خدا بر زمین یاد میکند و تأکید میکند که در دوران حکومت او ظلم و ستم وجود نداشته و نیازمندان تحت حمایت او بودهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم تاریخی و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات قدیمی نیاز به دانش ادبی و تاریخی دارد.
غزل شمارهٔ ۳۶
هر جا کشند صورت زیبای شاه را
خورشید سجده میکند آن جایگاه را
شمس الملوک ناصرالدین شه که صورتش
معنی نمود آیت خورشید و ماه را
شاهنشهی که حاجب دولتسرای او
بر خسروان گشوده در بارگاه را
فرماندهی که لشکر کشورگشای او
برداشتند از سر شاهان کلاه را
شاهی که از سعادت پای مبارکش
بر چشم خود فرشته کشد خاک راه را
سروی است قد شاه که در بوستان سحاب
شوید به آب چشمه مهرش گیاه را
بر مهر شاه باش وز کینش کناره گیر
گر خواندهای کتاب ثواب و گناه را
جز شاه کیست سایهٔ پایندهٔ اله
زین سایه سر مپیچ و مرنجان اله را
در دور او نبرده فلک نام ظلم را
در عهد او ندیده جهان دود آه را
هم حضرتش مراد دهد نامراد را
هم درگهش پناه دهد بیپناه را
هم حلم او قوام زمین کرده کوه را
هم عزم او به کاهکشان برده کاه را
هم زرفشانده دامن هر تنگدست را
هم گوش داده نامه هر دادخواه را
گر در شاهوار شود بس عجب مدار
بر سنگ اگر کند ز عنایت نگاه را
تا بست نقش صورت او صورت آفرین
در هم شکست دایرهٔ کارگاه را
تا در دعای شاه فروغی قدم زدیم
در یافتیم فیض دم صبحگاه را
خورشید سجده میکند آن جایگاه را
شمس الملوک ناصرالدین شه که صورتش
معنی نمود آیت خورشید و ماه را
شاهنشهی که حاجب دولتسرای او
بر خسروان گشوده در بارگاه را
فرماندهی که لشکر کشورگشای او
برداشتند از سر شاهان کلاه را
شاهی که از سعادت پای مبارکش
بر چشم خود فرشته کشد خاک راه را
سروی است قد شاه که در بوستان سحاب
شوید به آب چشمه مهرش گیاه را
بر مهر شاه باش وز کینش کناره گیر
گر خواندهای کتاب ثواب و گناه را
جز شاه کیست سایهٔ پایندهٔ اله
زین سایه سر مپیچ و مرنجان اله را
در دور او نبرده فلک نام ظلم را
در عهد او ندیده جهان دود آه را
هم حضرتش مراد دهد نامراد را
هم درگهش پناه دهد بیپناه را
هم حلم او قوام زمین کرده کوه را
هم عزم او به کاهکشان برده کاه را
هم زرفشانده دامن هر تنگدست را
هم گوش داده نامه هر دادخواه را
گر در شاهوار شود بس عجب مدار
بر سنگ اگر کند ز عنایت نگاه را
تا بست نقش صورت او صورت آفرین
در هم شکست دایرهٔ کارگاه را
تا در دعای شاه فروغی قدم زدیم
در یافتیم فیض دم صبحگاه را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.