۳۵۵ بار خوانده شده
تا طرف نقاب از رخ رخشان تو برخاست
خورشید فلک از پی فرمان تو برخاست
تا تنگ دهان را به شکر خنده گشودی
طوطی به هوای شکرستان تو برخاست
بر افسر شاهان سرافراز نشیند
هر گرد که از گوشهٔ دامان تو برخاست
داغی است که در سینهٔ صد چاک نهفتند
هر لاله که از خاک شهیدان تو برخاست
در کار فروبسته عشاق فکندند
هر عقدهٔ که از زلف پریشان تو برخاست
صد ولوله در مردم صاحب نظر انداخت
هر فتنه که از نرگس فتان تو برخاست
بر خاک فشاند آب رخ مشک ختن را
هر نافه که از طرهٔ پیچان تو برخاست
در انجمن باده کشانش ننشانند
پیمانهکشی کز سر پیمان تو برخاست
تا سرزده خورشید جهانتاب ز مشرق
خورشید فروغی ز گریبان تو برخاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
خورشید فلک از پی فرمان تو برخاست
تا تنگ دهان را به شکر خنده گشودی
طوطی به هوای شکرستان تو برخاست
بر افسر شاهان سرافراز نشیند
هر گرد که از گوشهٔ دامان تو برخاست
داغی است که در سینهٔ صد چاک نهفتند
هر لاله که از خاک شهیدان تو برخاست
در کار فروبسته عشاق فکندند
هر عقدهٔ که از زلف پریشان تو برخاست
صد ولوله در مردم صاحب نظر انداخت
هر فتنه که از نرگس فتان تو برخاست
بر خاک فشاند آب رخ مشک ختن را
هر نافه که از طرهٔ پیچان تو برخاست
در انجمن باده کشانش ننشانند
پیمانهکشی کز سر پیمان تو برخاست
تا سرزده خورشید جهانتاب ز مشرق
خورشید فروغی ز گریبان تو برخاست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.