هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از عشق و دل‌سوختگی خود سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا مانند ماه، سرو، و شمشاد، احساسات خود را بیان می‌کند و از درد عشق و هجران می‌نالد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند ستم، هلاک، و خون‌ریزی دارد که بر شدت احساسات شاعر تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌های غیرمستقیم به مفاهیمی مانند ستم و خون‌ریزی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۹

بنشست و ز رخ پرده برانداخته برخاست
کار من دل سوخته را ساخته برخاست

ماهی است چو با طلعت افروخته بنشست
سروی است چو با قامت افراخته برخاست

پیداست ز بالیدن بالای بلندش
کز بهر هلاک من دلباخته برخاست

چشمش پی خون ریختن مردم هشیار
مستی است که با تیغ ستم آخته برخاست

افسوس که از انجمن آن ماه سیه چشم
ما را همه نادیده و نشناخته برخاست

آن ترک نوازنده به سرحلقهٔ عشاق
کز خاک درش با تن نگداخته برخاست

تا سایهٔ شمشاد تو افتاد به بستان
بر سرو سهی دود دل فاخته برخاست

خندید به آیینهٔ خورشید فروغی
تا صفحهٔ دل از همه پرداخته برخاست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.