هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق و بی‌نظیر شاعر به معشوق است که در آن، شاعر از بی‌نیازی به همه لذات دنیوی به‌خاطر عشق معشوق سخن می‌گوید. او از فراق طولانی و دردناک معشوق می‌نالد و معتقد است که هیچ‌چیز در برابر جمال معشوق ارزش ندارد. شاعر همچنین به مفاهیم عرفانی مانند قیامت، شهیدان، و حضور الهی اشاره می‌کند و عشق را بالاتر از همه‌چیز می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۷

کس نیست کاو به لعل تو خونش سبیل نیست
الا کسی که تشنه لب سلسبیل نیست

مستغنی‌ام به عشق تو از وصل حور عین
آری به چشم من همه چشمی کحیل نیست

روز قیامت آمد و وصلت نداد دست
الحق که چون فراق تو لیلی طویل نیست

آنان که بر جمال تو بگشاده‌اند چشم
یوسف به چشم همت ایشان جمیل نیست

جز نقد جان و دل که پسند تو نیستند
چیزی میسرم ز کثیر و قلیل نیست

امروز در میانهٔ عشاق روی تو
مانند بنده هیچ عزیزی ذلیل نیست

روز جزا که اجر شهیدان رقم زنند
ماییم و قاتلی که به فکر قتیل نیست

گر جذبه‌ای ز حضرت جانان به جان رسد
حاجت به رهنمایی پیر و دلیل نیست

منت خدای راکه برندم خیال عشق
جایی که حد پر زدن جبرئیل نیست

یار من آن طبیب مسیحا نفس گذشت
یک تن درست نیست کزین غم علیل نیست

برقی که سوخت کشت فروغی به یک فروغ
کمتر ز نور موسی و نار خلیل نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.