هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. در آن از تصاویر و استعاره‌های زیبا مانند چلیپای زلف، سایه‌ی بالای معشوق و آب حیات در دیده‌ی عشاق استفاده شده است. شاعر از دل‌هایی می‌گوید که در پای معشوق افتاده‌اند و از عشقی سخن می‌گوید که بسیاری را به خاک افکنده است. همچنین، اشاره‌ای به داستان حضرت یوسف و زلیخا دارد و از حیرانی عشاق در برابر زیبایی معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۹

در پای تو تا زلف چلیپای تو افتاد
بس دل که از این سلسله در پای تو افتاد

تنها نه من افتادهٔ سر پنجهٔ عشقم
بس تن که ز بازوی توانای تو افتاد

هرگز نشود مشتری یوسف مصری
شوریده سری کز پی سودای تو افتاد

در دیدهٔ عشاق نه کم ز آب حیات است
خاکی که بر آن سایهٔ بالای تو افتاد

آسوده شد از شورش صحرای قیامت
هر چشم که بر قامت رعنای تو افتاد

آگاه شد از معنی حیرانی عشاق
هر دیده که بر صورت زیبای تو افتاد

هر دل که خبردار شد از عیش دو عالم
در فکر خریداری غم های تو افتاد

از دامن شیرین‌دهنان دست کشیدم
تا بر سر من شور تمنای تو افتاد

خورشید فتاد از نظر پاک فروغی
تا پرده ز رخسار دلا رای تو افتاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.