هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر به توصیف عشق و دلدادگی به معشوق می‌پردازد. او از زیبایی‌های معشوق، مانند موهایش، لبخندش، و قامتش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه دل و جان عاشقان در پای او فدا شده‌است. همچنین، شاعر به تأثیرات این عشق بر زندگی افراد مختلف اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۰

در پای تو تا زلف چلیپای تو افتاد
دلها به تظلم همه در پای تو افتاد

دل در طلب خندهٔ شیرین تو خون شد
جان در طمع لعل شکرخای تو افتاد

کوثر به خیال لب میگون تو دم زد
طوبی به هوای قد رعنای تو افتاد

یک طایفه هر صبح به امید تو برخاست
یک سلسله هر شام به سودای تو افتاد

سودازده‌ای را که به جان دسترسی بود
در فکر خریداری کالای تو افتاد

یارب چه جوانی تو که پای دل پیران
در بند سر زلف سمن‌سای تو افتاد

خون همه عشاق وفاکیش جفاکش
در گردن بازوی توانای تو افتاد

بایست که از هیچ بلایی نگریزد
هر خسته‌دلی کز پی بالای تو افتاد

ارباب هوس گرد لب نوش تو جمعند
غوغای مگس بر سر حلوای تو افتاد

آن دل که به هر معرکه‌ای دادرسم بود
فریاد که اندر صف غوغای تو افتاد

داد دل بیچاره‌ام امروز ندادی
دردا که مرا کار به فردای تو افتاد

در مملکت حسن بزن سکه شاهی
کاین قرعه به نام رخ زیبای تو افتاد

آگه ز صف‌آرایی دارای جهان شد
چشمی که به مژگان صف‌آرای تو افتاد

سر حلقهٔ شاهان جهان ناصردین شاه
کز حلقهٔ خوبان به تمنای تو افتاد

یک شهر درآمد به تماشای فروغی
تا بر سر او شور تماشای تو افتاد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.