هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق بر شاعر می‌پردازد. شاعر از زلف، مژگان، و ابروی معشوق به زیبایی یاد می‌کند و بیان می‌کند که عشق او را به فداکاری و گذشت واداشته است. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی از وفاداری معشوق و رنج‌های عشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج عشق نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۹

دل نام سر زلف ترا مشک ختا کرد
الحق که در این نکته غلط رفت و خطا کرد

مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت
ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد

هر نکته که آن تنگ شکر گفت، نکو گفت
هر جلوه که آن رشک قمر کرد، به جا کرد

ترکان خطایی روش مهر ندانند
نتوان ز خطازاده تمنای وفا کرد

در مجلس غیر آن بت بی‌شرم و حیا را
دیدم که چها خورد و چها برد و چها کرد

صد جان گران‌مایه گرفت از لب جانان
یک جان به سر راه طلب هر که فدا کرد

گر بر سر ما دست فلک تیغ ببارد
ما را نتوان زان مه بی مهر جدا کرد

خود را همه حال فراموش نمودم
تا پیر مغان آگهم از سر خدا کرد

یک خاطر آشفته نشد جمع فروغی
تا باد صبا شانه بر آن زلف دوتا کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.