۳۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۰

دوش زلف سیهت بنده‌نوازیها کرد
دل دیوانه به زنجیر تو بازیها کرد

آتش چهرهٔ تو مجمره سوزیها داشت
عنبرین طرهٔ تو غالیه سازیها کرد

لب پر شکر تو شهد فشانیها داشت
چشم افسون گر تو سحر طرازیها کرد

تا نسیم سحر از جعد بلندت دم زد
عمر کوتاهم از این قصه درازیها کرد

تا فروغی دلش از شوق فروزان گردد
چین کاکل به سرت چتر فرازیها کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.