هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق و توصیف زیبایی‌های اوست. شاعر از زلف، خال، مژگان و دیگر ویژگی‌های معشوق با تعابیر زیبا و استعاری یاد می‌کند. همچنین، در بخشی از شعر به مدح ناصرالدین شاه پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تعابیر پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱

شبی که دل به برم یاد زلف دلبر کرد
دماغ جان مرا تا سحر معطر کرد

خیال دانهٔ خال مهی اسیرم ساخت
که صید مرغ دل از جعد دام گستر کرد

شهید خنجر مژگان شاهدی شده‌ام
که زنده کشتهٔ خود را به زخم دیگر کرد

مخور فریب نگاهش اگر مسلمانی
که هر چه کرد به من آن دو چشم کافر کرد

به جان رسیده‌ام از دست ساده‌لوحی دل
که یار وعده خلاف آن چه گفت باور کرد

سراغی از دل گم گشته دوش می‌کردم
اشارتی به خم طرهٔ معنبر کرد

یکی ز حسرت روی تو چاک بر دل زد
یکی ز دامن کوی تو خاک بر سر کرد

یکی ز یاد قدت سرگذشت طوبی گفت
یکی ز شوق لبت گفتگوی کوثر کرد

یکی رخ تو شباهت به ماه تابان داد
یکی دهان تو نسبت به تنگ شکر کرد

یکی ز خط خوشت خانه را معطر ساخت
یکی ز ماه رخت دیده را منور کرد

گرفت زلف سیه تا رخ تو را گفتم
غلام زنگی شه روم را مسخر کرد

ستوده خسرو بخشنده ناصرالدین شاه
که قطره را کف جودش محیط گوهر کرد

شها ثنای تو در دست قدسیان افتاد
که هر چه بنده نوشتم فرشته از بر کرد

فروغ طبع فروغی گرفت عالم را
که مدح ذات تو را آفتاب دفتر کرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.