هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق، زیبایی معشوق، و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان سخن می‌گوید. همچنین، مضامینی مانند فتنه‌های زمانه، ضعف و ناتوانی عاشق، و امید به وصال معشوق نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فتنه و ضعف عاشق نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی و عواطف انسانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۵

چشم مستش اگر از خواب گران برخیزد
ای بسا فتنه که در دور زمان برخیزد

از پی جلوه گر آن سرو روان برخیزد
دل به عذر قدمش از سر جان برخیزد

عجبی نیست که در صحبت آن تازه جوان
پیر بنشیند و آن گاه جوان برخیزد

ضعفم از پای درانداخت خدایا مپسند
که ز کویش تن بی تاب و توان برخیزد

ترسم افزونی صیدی که در این صیدگه است
نگذارد که خدنگش ز کمان برخیزد

خون به پیمانه کشی مغبچگان بنشینند
کس نیارد ز در دیر مغان برخیزد

با کمان خانهٔ ابرو گذر انداز به شهر
کز دم تیر تو شهری به امان برخیزد

گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی
غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد

گر پس از مرگ قدم بر سر خاکم بنهی
استخوانم ز لحد رقص‌کنان برخیزد

آخر ای سرو خرامنده، فروغی تا چند
از سر راه تو حسرت نگران برخیزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.