هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف معشوق و جذابیت‌های او می‌پردازد. او از نگاه معشوق، زیبایی‌های چهره و موی او، و تأثیرات عشق بر دل عاشق سخن می‌گوید. شاعر همچنین به مقایسه‌ای بین عشق زمینی و عرفانی اشاره می‌کند و در نهایت، اظهار می‌کند که هیچ زیبایی‌ای در جهان به پای معشوق او نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۰

خوش آن که نگاهش به سراپای تو باشد
آیینه صفت محو تماشای تو باشد

صاحب نظر آن است که در صورت معنی
چشم از همه بربندد و بینای تو باشد

آن سحر که چشم همه را بسته به یک بار
سحری است که در نرگس شهلای تو باشد

آن نافه که بویش همه را خون به جگر کرد
در چین سر زلف چلیپای تو باشد

چون طرهٔ بی‌تاب تو آرام نگیرد
هر دل که سراسیمهٔ سیمای تو باشد

در مستی آن باده خماری ندهد دست
کز چشمهٔ لعل طرب افزای تو باشد

صد صوفی صافی به یکی جرعه کند مست
هر باده که در جام ز مینای تو باشد

خاک قدمش تاج سر تاجوران است
مردی که سرش خاک کف پای تو باشد

تو خود چه متاعی که به بازار محبت
هر لحظه سری را در سر سودای تو باشد

من روی ندیدم به همه کشور خوبی
کاو خوب‌تر از طلعت زیبای تو باشد

من بر سر آنم که گرفتار نباشم
الا به بلایی که ز بالای تو باشد

پیدا بود از حال پریشان فروغی
کاشفتهٔ گیسوی سمن‌سای تو باشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.