هوش مصنوعی: این متن عرفانی و عاشقانه به بیان تجربیات و احساسات عمیق عارفانه و عاشقانه می‌پردازد. شاعر از عشق الهی و انسانی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون تجربهٔ عشق و رنج‌های آن، نمی‌توان به حقیقت رسید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود، مستی معنوی و خرابات دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۴

آن که در عشق سزاوار سر دار نشد
هرگز از حالت منصور خبردار نشد

نقشی از پرده ایجاد پدیدار نشد
کز تماشای رخت صورت دیوار نشد

آن که بوسید لب نوش تو شکر نچشید
وان که خسبید در آغوش تو بیدار نشد

طرب انگیز گلی در همه گل‌زار نرست
که به سودای غمت بر سر بازار نشد

مو به مو حال پراکنده دلان کی داند
آن که در حلقه موی تو گرفتار نشد

هر چه گفتند مکرر همه در گوش آمد
بجز از نکتهٔ توحید که تکرار نشد

گر نگفتم غم دیرینهٔ دل معذورم
که میان من و او فرصت گفتار نشد

آن که نوشید شراب از قدح ساقی ما
مست گردید بدان گونه که هشیار نشد

آن که در جمع خرابات نشینان ننشست
در حرم خانهٔ حق محرم اسرار نشد

زلف شاهد ز سر طعنه به زاهد می‌گفت
حیف از آن رشته تسبیح که زنار نشد

هر که را خون دل از دیده فروغی نچکید
قابل دیدن آن مشرق انوار نشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.