هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، به زیباییهای معشوق و تأثیرات عشق بر دل شاعر میپردازد. در آن از تشبیهات و استعارههای زیبا مانند مژگان پیکانگونه، زلف پریشان، و یوسف دل استفاده شده است. شاعر از درد فراق و نالههای عاشقانه میگوید و از معشوق میخواهد تا با جمع کردن زلف پریشانش، آرامش را به او بازگرداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آنها به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۱۹
ای به دل ها زده مژگان تو پیکانی چند
منت ناوک دلدوز تو بر جانی چند
گوشه چاک گریبانت اگر بگشایی
بشکنی رونق بازار گلستانی چند
تا بریدند بر اندام تو پیراهن ناز
بر دریدند ز هر گوشه گریبانی چند
جمع کن سلسلهٔ زلف پریشانت را
تا مگر جمع کنی حال پریشانی چند
یوسف دل که شد از چاه زنخدانت خلاص
از خم زلف تو افتاد به زندانی چند
تنگ شد جای ز بسیاری مرغان قفس
بودی ای کاش مرا قوت افغانی چند
ناصحا منع فروغی ز محبت تا کی
گو به آن مه نکند عشوهٔ پنهانی چند
منت ناوک دلدوز تو بر جانی چند
گوشه چاک گریبانت اگر بگشایی
بشکنی رونق بازار گلستانی چند
تا بریدند بر اندام تو پیراهن ناز
بر دریدند ز هر گوشه گریبانی چند
جمع کن سلسلهٔ زلف پریشانت را
تا مگر جمع کنی حال پریشانی چند
یوسف دل که شد از چاه زنخدانت خلاص
از خم زلف تو افتاد به زندانی چند
تنگ شد جای ز بسیاری مرغان قفس
بودی ای کاش مرا قوت افغانی چند
ناصحا منع فروغی ز محبت تا کی
گو به آن مه نکند عشوهٔ پنهانی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.