هوش مصنوعی: این شعر از فروغی بیانگر درد و رنج عشق ناکام و ناامیدی است. شاعر از عشقی نافرجام و غم‌های ناشی از آن می‌نالد و از بی‌توجهی دیگران به رنج‌هایش شکایت دارد. او همچنین به ناتوانی در رسیدن به معشوق و بی‌دریقی دیگران در درک دردش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۳

خاکم به ره آن بت چالاک نکردند
فریاد که کشتندم و در خاک نکردند

من طایفه‌ای بر سر آن کوی ندیدم
کز دست غمش جامهٔ جان چاک نکردند

من باک ندارم مگر از بی بصرانی
کاندیشه از آن غمزهٔ بی‌باک نکردند

قومی به وصالش نتوانند رسیدن
کز تیر دعا رخنه در افلاک نکردند

فردای قیامت به چه رو سر زند از خاک
خلقی که در آن حلقهٔ فتراک نکردند

شستند به دریای محبت تن ما را
لیک از رخ ما گرد غمش پاک نکردند

المنة لله که بمردند گروهی
کز عشق تو جان دادم، ادراک نکردند

غم دست برآورد مگر باده‌فروشان
امشب به قدح آب طربناک نکردند

کاری که غمش با دل من کرد فروغی
از برق فروزنده به خاشاک نکردند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.