هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، رنج، آزادی، و معنویت می‌پردازد. شاعر از دام‌های دنیوی مانند زلف و خط یار سخن می‌گوید که بلای جان آدمیان هستند. او از عاشقان و رهروان راه حق یاد می‌کند که با وجود رنج‌ها، خوش‌دل و خرم‌اند. همچنین، به آزادگان اشاره می‌کند که اسیر کم و بیش نیستند، در حالی که مردم کوته‌نظر درگیر مادیات‌اند. در پایان، شاعر از جنون عشق و پری‌پیکران سخن می‌گوید که مرهم دل‌سوختگان‌اند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱

زلف و خط دلکشش دام بنی آدمند
این دو بلای سیاه ولولهٔ عالمند

حلقه به گوشان شوق با المش خوش دلند
خانه به دوشان عشق با ستمش خرمند

راهروان صفا از همه دل واقفند
کارکنان خدا در همه جا محرمند

خاطر آزادگان بند کم و بیش نیست
مردم کوته نظر در غم بیش و کمند

عشق و سلامت مجو، زان که اسیران او
کشتهٔ تیغ بلا، غرقهٔ بحر غمند

چون سحری سر کنند از لب جان بخش او
بر تن دل مردگان روح دگر دردمند

اهل خرابات را خوار مبین کاین گروه
مالک آب حیات صاحب جام جمند

آیت پیغمبری داده بتان را خدا
زان که همه در جمال یوسف عیسی دمند

من به جنون خوش دلم زان که پری پیکران
شیفته را هم نشین سوخته را مرهمند

قتل فروغی خوش است زان که همه مهوشان
در سر این ماجرا کارنمای همند
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.