هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، دوری، آرزوها و ناکامی‌هایش است. او از عشق به معشوق، دوری از او، آرزوی قدرت برای تغییر سرنوشت، و ناتوانی در برابر تقدیر سخن می‌گوید. همچنین، در بخشی از شعر به مدح ناصرالدین شاه پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، ناامیدی و تفکرات فلسفی درباره تقدیر است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سر خصمش به سنگ خاره می‌کردم' ممکن است حاوی خشونت تلویحی باشد.

غزل شمارهٔ ۳۳۱

اگر گاهی بدان مه پاره یک نظاره می‌کردم
گریبان فلک را تا به دامان پاره می‌کردم

گر آن خورشید خرگاهی ندیم بزم من می‌شد
بزرگی زین شرف بر ثابت و سیاره می‌کردم

ندانستم که دور چرخش از من دور می‌سازد
و گر نه چارهٔ چشم بد استاره می‌کردم

کس گر می‌شنید از من فسون و مکر گردون را
بسی افسانه زین افسون گر مکاره می‌کردم

اگر می‌شد نصیب من سر کوی حبیب من
به صد خواری رقیب سفله را آواره می‌کردم

نمی‌دیدم طبیبی غیر آن عیسی نفس، ورنه
علاج درد بی درمان خود صد باره، می‌کردم

شبی بر گردن مار غیرت حلقه‌ها می‌زد
که زلفش را شبیه عقرب جراره می‌کردم

فرو می‌ریخت خون دیده بر رخسار من وقتی
که در خاطر خیال آن پری رخساره می‌کردم

کنار مزرع سبز فلک یکباره تر می‌شد
اگر در گریه شب ها دیده را فواره می‌کردم

اسیر کودکی کردند چون من پهلوانی را
که رستم را کمان کودک گهواره می‌کردم

کنون در کار خود بی چاره گردیدم، خوشا روزی
که من هم درد هر بیچاره‌ای را چاره می‌کردم

بپرس از من کرامت های پیر می‌پرستان را
که در می‌خانه عمری کار هر میخواره می‌کردم

فروغی من ثنای شاه را تنها نمی‌گفتم
دعا هم بر دوام دولتش همواره می‌کردم

خدیو معدلت‌جو ناصرالدین شاه خوش طینت
که تقسیم سر خصمش به سنگ خاره می‌کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.