هوش مصنوعی: شاعر در این متن با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، خود را به عنوان ساقی می‌خواران، آفت هشیاران، و نویسنده‌ی طومار سیه‌کاران معرفی می‌کند. او از عشق، مستی، و رنج‌هایش سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که روزگاری خاک قدم یاران بوده است. در پایان، از مکر فلک شکایت می‌کند و ساقی از او می‌خواهد که خاموش باشد زیرا خود سر مکاران است.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی استفاده کرده که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند شکایت از روزگار و مکر فلک نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۶۲

نرگسش گفت که من ساقی می‌خوارانم
گر چه خود مست ولی آفت هشیارانم

مژه آراست که غوغای صف عشاقم
طره افشاند که سر حلقهٔ طرارانم

رخ برافروخت که من شمع شب تاریکم
قد برافراخت که من دولت بیدارانم

نکته خال و خطش از من سودازده پرس
که نویسندهٔ طومار سیه کارانم

نقد جان بر سر بازار محبت دادم
تا بدانند که من هم ز خریدارانم

سر بسی بار گران بود ز دوش افکندم
حالیا قافله‌سالار سبک بارانم

تا مگر بر سر من بگذرد آن یار عزیز
روزگاری است که خاک قدم یارانم

گر بزودی نشوم مست ببخش ای ساقی
زان که دیری است که هم صحبت هشیارانم

گفتم از مکر فلک با تو سخن ها دارم
گفت خاموش که من خود سر مکارانم

تا فروغی خم آن زلف گرفتارم کرد
مو به مو با خبر از حال گرفتارانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.