هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که در فراق معشوق خود می‌سوزد. شاعر از نگاه پرستارگونه معشوق، بیتوجهی او به دل بیمارش، رسم عاشقکشی معشوق و عاشق‌پیشگی خود، تیرهای بلا و بخت نگون‌سارش می‌گوید. او از رخسار گلگون معشوق، ناله‌های بلبل و زمزمه‌های زار خود سخن می‌گوید و عشق دشوارش را توصیف می‌کند. در پایان، شاعر به مدح شاه زمانه، ناصرالدین شاه، می‌پردازد و از تأثیر شعر خود بر او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۱

نرگس بیمار تو گشته پرستار من
تا چه کند این طبیب با دل بیمار من

خفتهٔ بیدار گیر گر چه ندیدی ببین
چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من

رسم تو عاشق کشی شیوهٔ من عاشقی
تیغ زدن شغل تو، کشته شدن کار من

با همه تیر بلا کامده بر دل مرا
از مژه‌ات بر نگشت بخت نگون سار من

آب رخ گل به ریخت لالهٔ رخسار تو
خرمن بلبل بسوخت زمزمهٔ زار من

ناله برآمد ز کوه از اثر زاریم
تا تو کمر بسته‌ای از پی آزار من

رفتم و از دل نرفت حسرت خاک درت
مردم و آسان نساخت عشق تو دشوار من

تا خم زلف تو را دام دلم کرده‌اند
میل خلاصی نکرد مرغ گرفتار من

تا بت و زنار من چهره و گیسوی توست
قبله حسد می‌برد از بت و زنار من

هر چه لبم بوسه زد گندم خال تو را
یک جو کمتر نشد خواهش بسیار من

گر دو جهان می‌شود از کرم می‌فروش
مست نخواهد شدن خاطر هشیار من

تا سخنی گفته‌ام زان لب شیرین سخن
خسرو ایران نمود گوش به گفتار من

ناصردین شاه راد، بارگه عدل و داد
کز گهرش برده اب نظم گهر بار من

تا که فروغی شنید شعر مرا شهریار
شهره هر شهر شد دفتر اشعار من
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.