هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، با مضامین عشق، وصال، فداکاری و دوری از دنیای مادی سروده شده است. شاعر از عشق و وصال معشوق سخن میگوید و از رنجهای عشق و فداکاری در راه آن یاد میکند. همچنین، در ابیاتی به ستایش فتحعلی شاه و دستگاه پادشاهی او پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات به موضوعاتی مانند فداکاری و رنج عشق اشاره میکنند که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۴۹۹
گر جلوهگر به عرصهٔ محشر گذرکنی
هر گوشه محشر دگری جلوهگر کنی
کاش آنقدر به خواب رود چشم روزگار
تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی
جان در بهای بوسهٔ شیرین توان گرفت
گیرم درین معامله قدری ضرر کنی
تا کی به بزم غیر می لاله گون کشی
تا چند خون ز رشک مرا در جگر کنی
گفتم به روی خوب تو خواهم نظر کنم
گفتا که باید از همه قطع نظر کنی
غیر از وصال نیست خیال دگر مرا
ترسم خدا نکرده خیال دگر کنی
شبها بباید از مژه خون در کنار کرد
تا در کنار دوست شبی را سحر کنی
هرگز کسی به دشمن خونخوار خود نکرد
با دوست هر ستم که تو بیداد گر کنی
هر چند تو به قتل فروغی مخیری
باید ز انتقام شهنشه حذر کنی
جم دستگاه فتحعلی شاه تاجدار
باید که سجده بر در او هر سحر کنی
هر گوشه محشر دگری جلوهگر کنی
کاش آنقدر به خواب رود چشم روزگار
تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی
جان در بهای بوسهٔ شیرین توان گرفت
گیرم درین معامله قدری ضرر کنی
تا کی به بزم غیر می لاله گون کشی
تا چند خون ز رشک مرا در جگر کنی
گفتم به روی خوب تو خواهم نظر کنم
گفتا که باید از همه قطع نظر کنی
غیر از وصال نیست خیال دگر مرا
ترسم خدا نکرده خیال دگر کنی
شبها بباید از مژه خون در کنار کرد
تا در کنار دوست شبی را سحر کنی
هرگز کسی به دشمن خونخوار خود نکرد
با دوست هر ستم که تو بیداد گر کنی
هر چند تو به قتل فروغی مخیری
باید ز انتقام شهنشه حذر کنی
جم دستگاه فتحعلی شاه تاجدار
باید که سجده بر در او هر سحر کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.