۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱

لطف تو از حد برون حسن تویی منتهاست
نیش تو نوش روان درد تو درمان ماست

عشق تو بر تخت دل حاکم کشور گشای
مهر تو بر ملک جان والی فرمانرواست

پرتو رخسار تو مایهٔ مهر منیر
چهرهٔ پرچین تو جادوی معجز نماست

نرگس فتان تو لعبت مردم فریب
غمزهٔ غماز تو جادوی معجز نماست

از تو همه سرکشی وز طرف ما هنوز
روی امل بر زمین دست طمع بر دعاست

گر کشدت ای عبید سر بنه و دم مزن
عادت خوبان ستم چارهٔ عاشق رضاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.