هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او از سرکشی زلف معشوق، آشفتگی خاطر خود، و رنج‌های راه عشق می‌گوید. با این حال، با خیال معشوق خود را آرام می‌کند و عشق را کیش خود می‌خواند. همچنین، از زیبایی‌های معشوق مانند لعل لب، ابرو و زلف سخن می‌گوید و در پایان اشاره می‌کند که دلش در گرو زلف معشوق است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۳

قصد آن زلفین سرکش کرده‌ام
خاطر از سودا مشوش کرده‌ام

در ره عشقش میان جان و دل
منزل اندر آب و آتش کرده‌ام

از وصالش تا طمع ببریده‌ام
با خیالش وقت خود خوش کرده‌ام

از نسیم گلستان تا شمه‌ای
بوی او بشنیده‌ام غش کرده‌ام

کیش او بگرفته قربان گشته‌ام
تا نپنداری که ترکش کرده‌ام

از دو لعل و از دو ابرو و دو زلف
گر امان یابم غلط شش کرده‌ام

دل طلب کردم ز زلفش بانک زد
کای عبید آنجا فروکش کرده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.