۳۴۹ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۲

رخ برفروز و زلف مسلسل گره بزن
تا بشکند جمال تو به آزرم و هر

مه را به روی خوب تو نسبت کجا رسد
ای رویت آفتاب و لبت شکرور

شکر شد از خجالت لعل تو آب ور
برش و ک و ر چو کشیدی تو رخ وط

خط معنبر تو چود و قمر گرفت
کردند عاشقان تو تررو و وح

روح مجسمی تو نه عقل مصوری
ای روح عقل مثل تو نادیده ب و ت

بنگر چو دید پیش رخ و قامت توکرد
از شرم کار خانهٔ صد ساله ط و ی

طی کن حدیث دور زمان جام می بیار
تا باغ روح را دهم آبی ز م وی

می خور مخور غم دل و دین خسروا دگر
بگشا به مدح خسروا فاق ل و ب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.