هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر عمیق عشق بر شاعر می‌پردازد. شاعر از لبخند معشوق، زیبایی‌های او، و احساسات خود در برابر این عشق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند تسلیم در برابر عشق و رحمت الهی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، ممکن است برخی از اشارات عرفانی برای سنین پایین قابل درک نباشد.

گزیدهٔ غزل ۴

چو در چمن روی از خنده لب مبند آنجا
که تا دگر نکند غنچه زهر خند آنجا

رخ تو دیدم و گفتی سپند سوز مرا
چو جان بجاست چه سوزد کسی سپند آنجا

کسان بکوی تو پندم دهند و در جایی
که دیده روی تو بیند چه جای پند آنجا

به خانهٔ تو همه روز بامداد بود
که آفتاب نیارد شدن بلند آنجا

بشانه شست تو می‌بافت زلف چون زنجیر
مگیر سخت که دیوانه یی است چند آنجا

کجا روم که ز کوی تو هر کجا که روم
رسد زجعد کمندت خم کمند آنجا

ز زلفش آمد یای باد حال دلها چیست؟
چگونه اند اسیران مستمند آنجا

برآستان تو هرکس به رحمتی مخصوص
مگر که خسرو بیچاره دردمند آنجا
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۳
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.