هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از غمزههای کینهتوز، گیسوی فریبنده، و دل سوخته خود مینالد و با اشاره به مفاهیمی مانند دین، رموز، و گوهر شبفروز، عمق احساسات خود را بیان میکند. در نهایت، او از ساقی میخواهد تا جامی پر از شراب به او بدهد تا بتواند درد دلش را با معاشران در میان بگذارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و تمثیلهای شراب و مستی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
گزیدهٔ غزل ۱۷
من به هوس همی خورم ناوک سینه دوز را
تا نکنی ملامتی غمزهٔ کینه توز را
دین هزار پارسا در سر گیسوی تو شد
چند به ناکسان دهی سلسلهٔ رموز را
قصه ی عشق خود رود پیش فسردگان ولی
سنگ تراش کی خرد گوهر شب فروز را
ساقی نیم مست من جام لبالب آر تا
نقل معاشران کنم این دل خام سوز را
تا نکنی ملامتی غمزهٔ کینه توز را
دین هزار پارسا در سر گیسوی تو شد
چند به ناکسان دهی سلسلهٔ رموز را
قصه ی عشق خود رود پیش فسردگان ولی
سنگ تراش کی خرد گوهر شب فروز را
ساقی نیم مست من جام لبالب آر تا
نقل معاشران کنم این دل خام سوز را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.