هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و رنج‌های عاشقی شکایت می‌کند. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

گزیدهٔ غزل ۱۸

برقع برافکن ای پری حسن بلاانگیز را
تا کلک صورت بشکند این عقل رنگ آمیز را

شب خوش نخفتم هیچ‌گه زاندم که بهر خون من
شد آشنایی با صبا آن زلف عنبر بیز را

دانم قیاس بخت خود کم رانم از زلفت سخن
لیکن تمنا می‌کنم فتراک صید آویز را

بگذشت کار از زیستن خیز ای طبیب خیره کش
بیمار و مسکین را بگو تا بشکند پرهیز را

پر ملایک هیزم است آنجا که عشقت شعله زد
شرمت نیاید سوختن خاشاک دود انگیز را؟

چون خاک گشتم در رهت چون ایستادی نیستت
باری چو بر ما بگذری آهسته ران شبدیز را

بوکز زکوه حسن خود بینی به خسرو یک نظر
اینک شفیع آورده‌ام این دیده ی خون ریز را
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۷
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.