هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق عمیق و بیپایان خود سخن میگوید. او از لیلی و مجنون یاد میکند و بیان میکند که عشق او چنان قوی است که حتی گریههایش به شادی تبدیل میشود. شاعر همچنین از الحمد و سپاس به ذات مقدس یاد میکند که گل را افسون میخواند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ بیشتر دارد.
گزیدهٔ غزل ۲۵
از درونم نمیروی بیرون
که گرفتی درون و بیرون را
نام لیلی بر آید اندر نقش
گر ببیزند خاک مجنون را
گریه کردم بخنده بگشا دی
لب شکر فشان میگون را
بیش شد از لب تو گریهٔ من
شهد هر چند کم کند خون را
هر دم الحمد میزنم به رخت
زانکه خوانند برگل افسون را
که گرفتی درون و بیرون را
نام لیلی بر آید اندر نقش
گر ببیزند خاک مجنون را
گریه کردم بخنده بگشا دی
لب شکر فشان میگون را
بیش شد از لب تو گریهٔ من
شهد هر چند کم کند خون را
هر دم الحمد میزنم به رخت
زانکه خوانند برگل افسون را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۲۴
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.