هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از جفا و بلای معشوق شکایت دارد، اما عشق را به عنوان دین و راه خود انتخاب کرده است. او حتی از نزدیکان خود که او را از عشق بازمی‌دارند، به بداندیشی یاد می‌کند و معتقد است که آشنا با معشوق و بیگانه از خود است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات و رنج‌های بیان شده در شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

گزیدهٔ غزل ۸۳

کشتهٔ تیغ جفایت دل درویش من است
خسته تیر بلایت جگر ریش من است

نیک‌خواهی که کند منع ز عشق تو مرا
منکری دان به حقیقت که بد اندیش منست

هر گروهی بگزیدند به عالم دینی
عاشقی دین من و بی‌خبری کیش من است

گر دل از ما ببرید و بتو پیوست چه باک ؟
آشنا با تو و بیگانه زمن خویش من است
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۸۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.