هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، امیدواری و انتظار برای رسیدن به معشوق یا آرزوهای دور را بیان میکند. شاعر با اشاره به عناصری مانند چشمه حیات، طبیب، گلستان، پروانه و شمع، احساسات عمیق عاشقانه و امید به پایان دردهای عشق را توصیف میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
گزیدهٔ غزل ۱۱۷
ای دل غمین مباش که جانان رسیدنی است
در کام تشنه چشمهٔ حیوان رسیدنی است
ای دردمند هجر مینداز دل ز درد
کاینک طبیب آمده درمان رسیدنی است
ای گلستان عمر زسربرگ تازه کن
کان مرغ آشیان به گلستان رسیدنی است
پروانه وار پیش روم بهر سوختن
کان شمع دیده در شب هجران رسیدنی است
در ره بساط لعل زخون جگر کشم
کان نازنین چو سرو خرامان رسیدنی است
جانی که از فراق رها کردخانه را
یاد آورید که آرزوی جان رسیدنی است
در کام تشنه چشمهٔ حیوان رسیدنی است
ای دردمند هجر مینداز دل ز درد
کاینک طبیب آمده درمان رسیدنی است
ای گلستان عمر زسربرگ تازه کن
کان مرغ آشیان به گلستان رسیدنی است
پروانه وار پیش روم بهر سوختن
کان شمع دیده در شب هجران رسیدنی است
در ره بساط لعل زخون جگر کشم
کان نازنین چو سرو خرامان رسیدنی است
جانی که از فراق رها کردخانه را
یاد آورید که آرزوی جان رسیدنی است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۱۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.