۲۶۹ بار خوانده شده

گزیدهٔ غزل ۱۴۳

یکایک تلخی دوران چشیدم
زهجران هیچ شربت تلخ تر نیست

اسیر هجر و نومید از وصالم
شبم تاریک و امید سحر نیست

به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ گفتا رایگان نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۴۲
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.