هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید، از امیدها و عهدهای شکسته و دل‌بستگی‌هایش می‌نالد. او معشوق را ستایش می‌کند و از خوبی‌هایش یاد می‌کند، اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که همه‌چیز مانند باد گذرا است. همچنین، شاعر به داستان عاشقانه‌ی شیرین و فرهاد اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که مانند خسرو با او رفتار کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به داستان شیرین و فرهاد نیاز به پیش‌زمینه‌ای از ادبیات کلاسیک دارد.

گزیدهٔ غزل ۱۸۷

ای که عمر از پی‌سودای تو دادیم بباد
یاد می‌دارد که از مات نمی آید یاد

عهدها بستی و می‌داشتم امید وفا
ای امید من و عهد تو سراسر همه باد

هر چه دارند ز آئین نکویی خوبان
همه داری و بدان چشم بدانت مرساد

ماجرای دل گم‌گشتهٔ بی نام ونشان
هر که را باز نمودیم نشانی به تو داد

کام خسرو بده ای خسرو خوبان که شده است
لعلی جان‌بخش تو شیرین و دل او فرهاد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گزیدهٔ غزل ۱۸۶
گوهر بعدی:گزیدهٔ غزل ۱۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.